آیا ایرانی ها حافظه تاریخی ندارند/ به بهانه تعطیلی شبکه من و تو
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۲۱۹۹۵
نمی خواهم به دسته بندی مخالفان و موافقان شبکه من و تو بپردازم. این که چرا تشکیل شد و چرا تعطیل شد هم دغدغه صاحب این قلم نیست. به گمانم اگر ذره ای به ایران و ایرانی اهمیت می دهیم باید به جای این حرف ها به این بندیشیم که چرا چنین شبکه ای با چنین محتوایی در مدت کوتاهی توانست مخاطبان پر و پا قرص و انبوهی برای خود تدارک ببیند؟ به این بیندیشیم شبکه من و تو چه دارد که ما نداریم؟ این را بفهمیم که همه اتفاقات عالم راه حل سیاسی ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها حال و روز جسمانی درست و حسابی ندارم وگرنه جا داشت مطلبی بلند بالا در این باره تدارک ببینم. اگر عمری باقی بود شاید چنین کردم اما دست به نقد امیدوارم خواندن آن چه روزگاری درباره برنامه تونل زمان نوشته بودم خالی از لطف نباشد. برنامه ای که توانست تاثیری عمیق بر بخشی از لایه های زیرین و جوان جامعه ایرانی بگذارد و مقدمات شعارهایی مثل رضا شاه روحت شاد را فراهم آورد
برنامه تونل زمان را به احتمال قریب به یقین در شبکه من و تو دیده اید.این شوخی های بی مزه ک:آره یک بار توی خانه همسایه مان دیده ام را کنار بگذارید..هم من دیده ام و هم شما. آن هم در خانه خودمان. شاید با این تفاوت که یکی در خانه استیجاری اش این برنامه را دیده و دیگری در خانه ای که مالک آن است.
این برنامه برای ما، که از اولین روز خلقت تا به امروزاهل نک و نال بوده ایم و همیشه خدا فکر کرده ایم و می کنیم گذشته بهتر از امروز است بسیار جذاب بوده و هست. فکر کنم بد نباشد در این جا چند سطری را از "کلیله و دمنه" بیاوریم تا ببینید گله گذاری از روز و روزگار مختص معاصرین ما نیست. احتمالا من و شما فکر می کنیم در روزگار صاحب کلیله و دمنه مردمان وضعیت بهتری داشته اند اما اگر حقیقت ماجرا این باشد که "ابوالمعالی نصرالله منشی" توصیف می کند باید گفت تاریخ از آن روزگاران تا به امروز برای ما که حاشیه نشین دهکده جهانی می خوانندمان کاملا فریز شده است. بخوانید: "کار های زمانه میل به ادبار دارد، و چنانستی که خیرات مردمان را وداع کردستی، و افعال ستوده و اخلاق پسندیده مدروس گشته، و راه راست بسته و طریق ضلالت گشاده، وعدل ناپیدا و جور ظاهر، وعلم متروک و جهل مطلوب، ولوم و دنائت مستولی و کرم ومروت منزوی، و دوستی ها ضعیف و عداوت قوی، و نیک مردمان رنجورومستذل و شریران فارغ ومحترم، ومکر و خدیعت بیدار و وفا و حریت در خواب، ودروغ موثر ومثمر وراستی مردود و مهجور، وحق منهزم وباطل مظفرو...". شاعران هم بارها و بارها آنچه را صاحب کلیله و دمنه به نثر نوشته، به نظم درآورده اند، که از آن همه شاید یکی از تکان دهنده ترین سروده ها قصیده " عبدالواسع جبلی" باشد، قصیده ای که البته آن را به حکیم سنایی هم نسبت می دهند:
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
وز هردو نام ماند چوسیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشته است باژگونه همه رسم های خلق
زین عالم نبهره و گردون بی وفا
غرض این که ما همیشه روزگار خودمان را بدترین روزگار دانسته ایم و به نوعی به روزگار پیشینیانمان رشک برده ایم. می توان از این حرف ها قرائتی عرفانی هم داشت و فی المثل گذشته را چیزی معادل بهشت فرض کرد و آه و ناله مارا ناله هجران و شکوه مارا شکوه هبوط انسان بر کره خاکی و گرفتار آمدن در میان اقتضائات روزمرگی دانست. نمی دانم، اما این قدر می دانم که این گذشته پرستی خصلتی است که همه ما کم و بیش گرفتار آنیم. حتی این بنده کم ترین که مثلا به این وضعیت تا حدودی آگاهی دارم نمی توانم نسبت به دهه شصت حسی نوستالژیک و جانبدارانه نداشته باشم، هرچه قدر هم که فکر می کنم دلیلی برای علاقه به آن دوره ندارم. ونه تنها دلیلی برای این حس غریب ندارم که می توانم کلی درباره این که آن روزگار چه دوره تلخ و غمباری بود برای شما منبر بروم اما ته دلم می گوید آن روزها از امروز خیلی بهتر بود. حداقل آرزوهایمان کم تر بود و آدمی هرچه آرزوهایش کم تر باشد حسرت و حرمانش کم تر است و مگر نفرمود: ترک آرزو کردم رنج هستی آسان شد؟ این را هم خوب می دانم که انسان دهه شصت ایرانی با انسان دهه هشتاد و نود زمین تا آسمان فرق دارد و تصور ما در دهه شصت از انسان و آرزوهایی که حق دارد داشته باشد از بنیاد تفاوت کرده است اما این را هم می دانم که آدمیزاد حتی در متدانی ترین مراتب وجودی اش یکسره از اختیار تهی نیست و اگرچه فرموده اند وصالش به کوشش نمی دهند اما همان ها که چنین فرموده اند به من و شما و در حقیقت به دل آدمی زاد که وجه ممیزه او از حیوان است فرموده اند: آن قدرای دل که توانی بکوش. کجا بودیم؟ آهان، آن جا که انسان ایرانی ذاتا گذشته پرست است و این را گردانندگان شبکه "من و تو" خوب می دانند. اگر هم یخ این جماعت گرفته مهم ترین دلیلش شاید همین باشد. نارضایتی از وضع موجود هم البته باعث می شود تا بیماری "فقدان حافظه تاریخی" در ما تشدید شود تا آن جا که چند روز پیش وقتی داشتم با یکی از دوستان سابقا انقلابی ام صحبت می کردم با جسارت و اطمینان می گفت:" اصلا در روز 17 شهریور که به آن می گویند جمعه خونین یا جمعه سیاه حتی یک نفر کشته که هیچی حتی یک نفرهم زخمی نشد". دست اندرکاران شبکه من و تو از این چیزها بی اطلاع نیستند و اصلا رسانه یعنی همین. یعنی رگ خواب مخاطب را پیدا کردن و به اقتضای فهم و درک مخاطب با او سخن گفتن. با همین درک و دریافت از مخاطب ایرانی و رسانه است که من و تویی ها برنامه ای می سازند به اسم " تونل زمان". یک برنامه نوستالژیک که مدام مخاطب را وا می دارد تا زیر لبی نچ نچ کند و دریغ بخورد به روزهایی که از دست رفت. اما آیا حقیقت همان چیزی است که من و تویی ها می خواهند به من وشما القاء کنند؟
تونل زمان دروغ نمی گوید، اوبرش هایی از اتفاقاتی را که در گذشته رخ داده پیش چشم من و شما قرار می دهد. برخلاف رسانه به اصطلاح ملی ما قضاوت نمی کند، شعار هم نمی دهد، چون می داند صرف نمایش آن برش ها چه بلایی سر مخاطب "حافظه جلبکی" می آورد. او نشان می دهد یک عده آدم خوش پوش و خندان دست در دست هم در خیابان ها راه می روند و همه جا خوشگل و چراغانی است و اتیکت اجناس اعم از اطعمه و اشربه و البسه چه قدر ارزان است و...الخ. به نظرتان آدمیزاد اگر عقل داشته باشد روی این تصاویر شعار می دهد و منبر می رود؟ تونل زمانی ها حتی برای آن ها که فرهیخته تر هم هستند فکر کرده اند. یک صحنه از گروه نوازی حسین علیزاده و گروهش را در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی نشان می دهند تا تو که شیفته موسیقی ایرانی هستی حسرت بخوری چرا درزمانه ای نزیستی که تلویزیونش به اشاعه فرهنگ و هنر ایرانی می پرداخته و نه مثل حالا که به جای نشان دادن آلات موسیقی گلدان های زشت و گل های بی ریخت نشان می دهند تا با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند. کانهو آلات موسیقی آلات...استغفرالله. عجب گیری کرده ایم ما بیچاره ها و بخت برگشته ها با دوستان نادان و دشمنان دانا. البته برسراین که چه کسی دوست ماست و چه کسی دشمن ما، اختلاف بسیار است اما آن چه واضح و مبرهن است این که: وجه اشتراک هردو گروه وارونه جلوه دادن حقایق وعداوت با باورهای مردم بی پناه است. مردمی که در وضعیت تراژیک-کمیکی گرفتارآمده اند. درست همانند آن روستایی که گرفتاریکی از رنود خراسان شد و آن رند به او صادقانه می گفت: اگه جلو بری خفه می ری، اگه عقب بییی ِپرَه می ری.خدا رحمت کند زنده یاد صلاحی را که این جور موقع ها می گفت:حالا حکایت ماست. تا یادم نرفته بگویم خود استاد علیزاده می گفت من اصلا آن اجرا را که من و تو پخش کرده دوست ندارم، چرا که هیچ خلاقیتی در آن نمی بینم اما خیلی ها به من زنگ می زنند و یا حضوری به من می گویند: "آقا دیدی؟ عجب اجرایی بود ها! یادش به خیر". بله، تونل زمان چیزی خلاف حقیقت به من و شما نشان نمی دهد اما همه حقیقت را هم به من وشما نمی گوید.اجرای علیزاده و دوستانش جالب است و دوست داشتنی و ممکن است تحسین خیلی ها را برانگیزد اما تونل زمان به من و شما نمی گوید همین آقای علیزاده و دوستانش و بسیاری از بزرگان موسیقی ایرانی هم به دلایل سیاسی و هم به دلیل ابتذال لجام گسیخته ای که تلویزیون ملی را فراگرفته بود از رادیو و تلویزیون آن روزگاران استعفا دادند. تونل زمان به من و شما نمی گوید آن تصویر مردمان شاد و خندان و خوشگل و سرخ و سفید فقط تصویر کوچکی از جامعه آن روز ایران بوده و دوخیابان آن طرف تر مردمانی با شکل و شمایلی زندگی می کردند که هیچ شباهتی به این مردم ترگل ورگل نداشتند. تونل زمان خیلی چیزهای دیگر را هم نمی گوید. فی المثل نمی گوید اگر همه چیز این قدر خوب و شیک و دوست داشتنی بوده چرا مردم ایران به یک باره به خیابان ها ریختند و به سرشان زد حکومت شاهنشاهی را سرنگون کنند؟ آیا مردم از رفاه و سیری و زیادی خوش بودن به تنگ آمده بودند؟ اگر خوشی زیادی باعث طغیان و سرکشی می شود پس چرا مردم سوئیس و سوئد و نروژ و دانمارک به خیابان ها نمی ریزند و نظم جامعه را به هم نمی ریزند؟ آیا مردم ایران مردم خودآزاری اند که خوشی و رفاه را خوش نمی دارند؟ پس چرا الان این قدر در پی خوب زندگی کردنند و به سیروسفر وسیاحت اهمیت می دهند؟ آیا این نوع زندگی واکنشی است به آرمان خواهی روزگاران گذشته و کفاره آن سال ها؟ بدون شک یک برنامه تلوزیونی که ظاهرا به قصد تفریح و سرگرمی ساخته شده نباید به همه این پرسش ها پاسخ بدهد و مخاطب هم چنین انتظاری از یک برنامه تلویزیونی ندارد. اما آیا مخاطب بعد از دیدن و لذت بردن از یک برنامه نباید از خودش بپرسد اگر همه چیز آن طورهست که دوستان می گویند پس چرا این جوری شد؟
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1838905منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شبکه من و تو من و شما یک برنامه من و تو تونل زمان آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۲۱۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلتر شکست خورد / حضور بیش از 40 میلیون ایرانی در اینستاگرام
به گزارش صدای ایران از اعتماد، گزارشهای غیررسمی میگویند بیش از ۴۰ میلیون ایرانی کاربر اینستاگرام هستند و این شبکه، پرمخاطبترین شبکه اجتماعی در ایران است. یافتههای دیتاک نشان میدهد در سال ۱۴۰۱ از ۶ میلیون اکانت پابلیک ایرانی در اینستاگرام ۴۵۰ میلیون پست منتشر شده و کاربران ایرانی در هر ثانیه بیش از ۲۵ هزار بار پستهای اینستاگرام را میبینند.
اينستاگرام از همان آغاز راهاندازياش در سال ۲۰۱۰ براي همه مردم در هرجاي جهان شبكه اجتماعي جذابي بود اما جذابيت ويژهاش را در ايران مديون يك چيز بود: فيسبوك كه يكي از بزرگترين فضاهاي اجتماع مجازي ايرانيان بود، فيلتر بود و مسدودنبودن اينستاگرام خيلي زود كاربران ايراني را از فيسبوك بيرون كشيد. البته اينستاگرام هم سالها بعد فيلتر شد اما وقتي كه ديگر قاعده بازي عوض شده بود. اينستاگرام آنقدر در زيست روزمره مردم ايران جا گرفته بود كه با فيلترشدنش هم كسي جايي نرفت؛ ماندند و پس گرفتند.
گزارشهاي غيررسمي ميگويند بيش از ۴۰ ميليون ايراني كاربر اينستاگرام هستند و اين شبكه، پرمخاطبترين شبكه اجتماعي در ايران است. مداراي مسدودكنندگان اينترنت در ايران با اين شبكه اجتماعي بسيار بيشتر از شبكههاي اجتماعي بود. در حالي كه ديگر شبكههاي اجتماعي با مسدودسازي و فيلترينگ دولتي مواجه بودند، اينستاگرام تا سالهاي اخير يكي از آخرين شبكههاي اجتماعي بينالمللي بدون فيلتر در ايران بود و حتي مدتي صحبت از «فيلترينگ هوشمند» آن بود اما بالاخره در انتهاي شهريور ۱۴۰۱ و به دنبال اعتراضات به مرگ مهسا اميني، اينستاگرام هم فيلتر شد.
اين اتفاق درست زماني رخ داد كه اينستاگرام فراتر از يك شبكه اجتماعي، تبديل به پلتفرمي درآمدزا براي هزاران كسبوكار ايراني شده بود و كسبوكارهاي خانگي زيادي هم بر روي اين پلتفرم شكل گرفته بود. بر اساس گزارشي كه استارتاپ پادرو در سال ۱۴۰۱ منتشر كرد، شهريور ۱۴۰۱، قبل از فيلترشدن اينستاگرام، حدود ۶۳۰ هزار فروشگاه فعال اينستاگرامي وجود داشت كه بيش از نيمي از آنها تا ماهها بعد هم نتوانستند كسبوكار خود را دوباره فعال كنند.
برخلاف كانالهاي تبليغاتي سنتي كه اغلب نيازمند سرمايهگذاري زيادي بودند و بازگشت سرمايه در آنها نامشخص بود، اينستاگرام به كسبوكارها امكان ميداد با كمترين هزينه، محصولات و خدمات خود را به صورت بصري به مخاطبان هدف ارايه دهند. علاوه بر اين، الگوريتم اينستاگرام كه محتواي تصويري را بر اساس ميزان درگيري كاربران اولويتبندي ميكرد، به كسبوكارها امكان ميداد تا ديدهشدن خود را بر اساس كيفيت و جذابيت پستهايشان افزايش دهند. اين قابليتها، تحولي اساسي بود كه زمين بازي را بين برندهاي شناختهشده و تازهواردها هموارتر ميكرد.
با اين حال، هيچكدام از اينها مسوولان را متقاعد نكرد كه دست از فيلتركردن پركاربرترين شبكه اجتماعي در ايران بردارند. از آن سو، كاربران بودند كه رفتار متفاوتي از خود نشان دادند. كمي كه محدوديتهاي اينترنتي روزهاي اعتراض كمتر شد، كاربران با فيلترشكن به اين شبكه اجتماعي بازگشتند. در گزارشي كه موسسه پژوهشي ديتاك در مورد ميزان فعاليت كاربران ايراني در اينستاگرام منتشر كرده، آمده است: «بسياري از كاربران ايراني تصور داشتند با فيلترينگ اينستاگرام، اين شبكه اجتماعي نيز همچون فيسبوك از ردهبندي شبكههاي اجتماعي پرطرفدار ايراني خارج ميشود؛ اما دادههاي ديتاك نشان ميدهد كه پس از اعتراضات ،حجم محتواي عمومي اين بستر به مرور افزايش يافت.»
يافتههاي ديتاك نشان ميدهد در سال ۱۴۰۱ از ۶ ميليون اكانت پابليك ايراني در اينستاگرام ۴۵۰ ميليون پست منتشر شده و كاربران ايراني در هر ثانيه بيش از ۲۵ هزار بار پستهاي اينستاگرام را ميبينند.
در گفتوگوهاي روزمره ايرانيان، توييتر فضايي سياسيتر تلقي ميشود و اينستاگرام را بيشتر شبكهاي «زرد» مينامند اما كاربران اينستاگرام، بهخصوص كمسنوسالترها، ميگويند اينطور نيست كه اينستاگرام فقط براي سرگرمي باشد. دلارام، دانشآموز سال يازدهم متوسطه كه صفحهاي با ۳۰ هزار دنبالكننده در اينستاگرام دارد، ميگويد: «اينستاگرام خيلي بزرگ است. همهجور محتوايي هم تويش پيدا ميشود. به خودتان بستگي دارد كه چه كساني را دنبال كنيد. همين اينستاگرام به خود من چيزهايي ياد داده كه 10سال ديگر مدرسه بهم ياد نميداد. چرت و آشغال هم كم نيست توش ولي ميتوانيد انتخاب كنيد چي را دنبال ميكنيد.»
او درباره تأثير فيلترشدن اين شبكه اجتماعي معتقد است: «اولش كه فيلتر كردند و اينترنت را بستند، مخاطباي همه ريزش كرد ولي الآن از قبل فيلتر هم رشد پيج من بيشتر بوده. الآن بيشتر براي دسترسي به برنامههاي فيلترنشده مثل اپهاي بانكي به دردسر ميافتيم تا برنامههاي فيلترشده. ديگه فيلترشكنها ۲۴ ساعته روشنه.»
با اين حال، فيلترينگ اين شبكه اجتماعي چندان بياثر نبوده است. پريسا، ۲۱ساله و صاحب كسبوكاري اينستاگرامي، درباره وضعيتش ميگويد: «شرايط بسيار سختي براي من و كسبوكارم بود. اينستاگرام پلتفرم مهمي براي آدمهايي مثل من است تا به مشتري دسترسي پيدا كنيم. وقتي كه دولت اينستاگرام را فيلتر كرد، ضربه بزرگي به من وارد شد. اول فكر كردم ممكن است يك اختلال موقتي باشد اما فيلترينگ چندسال طول كشيده است و در اين مدت فروش من بهشدت كاهش يافته است. اين فوقالعاده خستهكننده است.»
پريسا ادامه ميدهد: «فيلترينگ من را مجبور كرده است كه از كاربرانم بخواهم به پلتفرمهاي داخلي مثل روبيكا و ايتا بيايند اما كلي سر اين فحش خوردهام و كمتر از پنج درصد مشتريانم حاضر شدهاند در كانال روبيكا عضو بشوند. به نظرم دولت دارد كسبوكارهاي كوچك را خفه ميكند.»
او همچنان اميدوار است كه مسوولان در سياست فيلترينگ تجديدنظر كنند. «اين كار به كسبوكارها آسيب ميزند. روياي من اين است كه كسبوكار كوچكم را بينالمللي كنم اما اين فيلترهاي فعلي اين كار را بسيار دشوار ميكنند. تنها كاري كه ميتوانم انجام دهم اين است كه تا جايي كه ميتوانم خود را تطبيق دهم و به استقامت ادامه دهم.»
عدهاي هم از سياسيشدن اينستاگرام گلايه دارند و ميگويند اين كار «نميگذارد مثل بقيه مردم دنيا زندگي كنيم». علي، ۱۷ساله، در اين باره ميگويد: «اين فيلترينگ اينستاگرام ديگه واقعا ديوانهكننده شده! من نه سياسيام نه هيچي، فقط ميخوام زندگي كنم. همين الآن نصف عكسهاي اينستاگرام لود نميشود!»
او ميگويد اينستاگرام كلي محتواي مفيد براي بدنسازياش دارد اما بخش زيادي از آنها را از دست ميدهد. علي اضافه ميكند: «صادقانه بگويم، من واقعا برايم مهم نيست كه دلايل فيلترينگ چيست. من ميخواهم بهترين زندگي نوجوانيام را داشته باشم، اين را كسي ميفهمد؟ اين خيلي خواسته زيادي است كه بتوانيم به مسخرهبازيكردن و سلفيگرفتن خودمان بپردازيم؟» با همه اينها، وعده رفع فيلتر از اينستاگرام هميشه وعدهاي سر خرمن بوده است و هرگز محقق نشده است. كاربران هم سعي كردهاند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند و حتي از مجهزبودن كاربران ايراني به فيلترشكن استفاده كنند و كار خود را در فضاهايي مثل يوتيوب كه امكان درآمدزايي سادهتري هم دارند، بسط بدهند و از آن طرف، تحريمها هم امكاناتي را براي نقد كردن درآمدهاي دلاري فراهم كرده است كه «يوتيوبرشدن» را آسانتر هم كرده است.